عشق . سر خط مژگان

چشم جان گر به رخت دوخته دارم چه عجب که به مژگان تو چشم از دو جهان دوخته ام

عشق . سر خط مژگان

چشم جان گر به رخت دوخته دارم چه عجب که به مژگان تو چشم از دو جهان دوخته ام

همیشه



لحظه هایی هست که دلم واقعاً برایت تنگ می شود
من اسم این لحظه ها را "همیشه" گذاشته ام

جایی نرو



جایی نرو… نرو از پیش من

تو نباشی دلم پُر خون میشه من

جایی نرو… منو تنها نذار

من بیچاره رو…نرو اینجا نذار

تو نباشی به کی؟ بگم عاشق شدم…

بی تو دل می بُرم… بخدا از خودم

تو نباشی به کی؟ دیگه تکیه کنم…

دیگه رو شونه های کی؟ گریه کنم…

این دنیا رو نمیخوامو ….

نمیخوام زنده بمونم،

عشق من!

اون لحظه که تو می ری…

میرم از این دنیا میدونم

عشق من!

تنهایی



میدونی تنهایی کجاش درد داره !!؟

انکارش ...

رابطه ی از دست رفته



تلاش برای زنده کردن یه رابطه ی از دست رفته,

مثل اینه که بخوای یه چای سرد شده رو
با ریختن آب جوش گرم کنی ...

کم رنگ میشه

قاصدک



دیگر قاصــــــدک ها به دست ما نمیرسند

چون شرم دارند پیغام یک نفر را به چند مقصد ببرند!

دل من . . .



دلم یه لحظه میخواد...
که یکی بپرسه چطوری؟ بگم ...
خوبم
بعد...
بغلم کنه و بگه دروغ بسه...
راستشو بگو ببینم چی شده؟!