عشق . سر خط مژگان

چشم جان گر به رخت دوخته دارم چه عجب که به مژگان تو چشم از دو جهان دوخته ام

عشق . سر خط مژگان

چشم جان گر به رخت دوخته دارم چه عجب که به مژگان تو چشم از دو جهان دوخته ام

تلخ نوشته عاشقانه و زیبا

تلخ نوشته عاشقانه و زیبا



هـــی کـــافـــه چـــی!


دستـــور بــده


سیـــگــار بیـاورنــد


... و پاســور هـــم...


و مـــردهـا را دور میــز مــن جمـع کــن! ...


بگــو بنــوازنــد........

.

.

.

شایـــد غیرتــی شـــد و بــرگشت!!



ادامه تلخ نوشته ها در ادامه مطلب . . .

ادامه مطلب ...

اشک مژگان



من اینک در رواق کهکشانها در آوای حزین کاروانها
درآن رنگین کمان پیرو خسته در آن اشکی که بر مژگان نشسته
درآن جامی که خالی مانده از می در آوایی که برمی خیزد از نی
نشانی از تو می بینم سراغی از تو می گیرم

شب‌ها



و من هنوز شب‌ها روی تختم غلت نمی‌زنم.


به این امید که تو آن سو خوابیده باشی....

خداوند



خداوند
تو فراموش کن گناهان من
من فراموش می کنم بدقولی هایت را
خداوند
تو ندید بگیر اشتباهاتم را
من ندید بگیرم ندیدن هایت را
خداوند
تو بیا راه را روشن کن
من گم نمیشوم در بیراهه ها
خداوند
قبول کن کم گذاشتی
من قبول میکنم بی اعتمادیم را
خداوند
فراموش کرده ای من را
من فراموش کرده ام خدا داشتنم را

بیا
 هردو قبول کنیم کم کاری هایمان را
خداوند
از این به بعد تو خدائی کن برایم
من
بندگی میکنم بردگی هایم را!

تو هستی ؟



تو به اندازه تنهایی من خوشبختی

من به اندازه ی زیبایی تو غمگینم
چه امید عبثی
من چه دارم که تو را در خور ؟
هیچ
من چه دارم که سزاوار تو ؟
هیچ
تو همه هستی من ، هستی من
تو همه زندگی من هستی
تو چه داری ؟
همه چیز
تو چه کم داری ؟
هیچ
بی تو در می مانم
چون چناران کهن
از درون تلخی واریزم را
خواهش جان من این شعر من است
آرزو می کردم
که تو خواننده ی شعرم باشی
راستی شعر مرا می خوانی ؟


این صفحه را به اشتراک بگذارید

بوسه


بوسه اسم است ...

چون عمومی است !
بوسه فعل است ...
چون هم لازم است هم متعدی !
بوسه حرف تعجب است ...
چون اگر ناگهانی باشد ،طرف مقابل را مات و مهبوت میکند!
بوسه ضمیر است ...
چون از قید انسان خارج نیست !
بوسه حرف ربط است ...
چون دو نفر را به هم متصل میکند !
امـــــــــــــــا ....
بوسیدنِ تو تمامِ زندگی من است ...
چون با هر بوسه روحِ تازه و عاشقتری در من متولد میشود ...!